۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

شنبه ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۳

ماهی رو هروقت از آب بگیری میمیرهO_O

خداییش اینو میدونستین یا نه؟؟هیچ کس تاحالا به این نکته توجه نکرده بود.چون ملت ما شیکموتشریف دارن.برا همین اصن به مردن ماهی اهمیت نمیدنو دنباله تازه خوردنشن.والا!! پ محیط زیستمون چی؟؟ها؟؟؟والا...:-)

"سوتی من"شنیدید؟؟من نوعه مونثشم.:-)چیه؟؟بده نابغتون استعدادای دیگم داره؟؟

از وقتی یادم میاد بزرگترین مشکلم تو تفهیم عبارات و لغات بوده و امیدوارم که دیگه نباشه.که هر کدومش هرازگاهی یادم میفته و چقدددددد به خودم میخندم.فقط خداروشکر کسی رو از این تفکراتم باخبر نکردم.والا!!!وگرنه آبروی خانوادم هیچ...آبروی ملت درخطر میبود;-)

یادتونه یه آهنگه بووووووود...میگفت:وای وای وای پارمیدای من کوش؟؟همیشه فک میکردم "من کوش"یه لغته.و معنیشم میشه یه چی تو مایه های "چالاک و اینا".

یا مثلا...

خداییش شوما بگین!!نخند!!!د!!! اینکه"هرکه بامش بیش برفش بیشتر"چی داره که من از ترس اینکه ظاهرشو نمیفهمیدم استفادش نمیکردم؟؟(کنایشو بلد بودما)...نمیدونم...شاید درکی از لغت "بام"نداشتم.نه؟؟o_O

نمیدونم چرا این کارام بعضی وقتا یادم میفته و میخندم بعد یادم میرن.الان بقیش یادم نمیاد دیگه.

یه سوالم داشتم!!!ینی دوتا!! اینکه میگن "طرفو میذاره رو سرش حلوا حلوا میکنه" کاره خوبی رو اون طرف داره انجام میده یا نه؟؟ :-/ ینی عایا حلوا حلوا کردنه کسی کار درستیست ؟؟ نخند!!سواله!!عه!!!

سواله دومم!!یادم رفت...اها...(آلزایمرم دارما!!تازه گرفتم.خواستین قابلمه بیارین بهتون بدم)

اینکه میگن "گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی" دقیقا سرکار گذاشتنه ملته دیگه نه؟؟مثلا دلخوشونَکی!؟اخه هرجور حساب کتاب میکنم میبینم غوره و حلوا هیچ جوره باهم جور درنمیان عاخه!!نه؟؟اصن من که هیچ.یه بچم میدونه غوره ترشه و حلوا شیرین.نه؟؟ای بابا!!

اها!!اینم بگم.اینم شنیدین که "دست بالا دست بسیار است"؟؟خو عاقا من اینم تفهیم نمیشدم.هروقت میشنیدما یه تیکه انیمیشن میومد تو ذهنم که ملت هی دارن دستشونو رو هم میذارن.بعد اونی که دستشو زیر تر گذاشته هی میکشه میذاره رو.و به این ترتیب طبق اون انیمیشنه این ضرب المثل نقض شد و هیچ دستی نتونست بالاتر قرار بگیره.O_O

+چیه؟؟توقع داری بازم بگم؟؟کم بهم خندیدی؟؟؟بسّت نیس؟؟خواستم عرض کنم که شاید از اون نوعه اول(قضیه پارمیدا اینا)بازم یادم اومد که میذارم.^_^

+اگر آینده که هیچ،آبروی ملتو کشورتون براتون مهمه به سوالام پاسخ بدین.با تچکّر."نابغه ی دیروز":-)

+درضمن!!!خودم میدونم دوخط اول هیچ ربطی به این نوشته بلندبالا نداشت.عشقم کشید بنویسم.مشکلیه؟؟؟وبمه،اختیارشو دارم.والا...

+من گفتم.شومام دارین بگین؟؟^_^

سه شنبه ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۲

همیشه آقای همسریمو میتونستم درک کنم ولی درکیاتمو ازش نمیتونستم به زبون بیام.نمیتونستم دقیقا بگم اونی که میخوام باید چجوری باشه. ولی یروزی، یجایی، یه چی خوندم که همه اون چیزایی که من نمیتونستم به زبون بیارمو به قلم اورده بود.من فقط میدونستم که "مرد باید مردباشه".چیزی که سرتیتر اون نوشته هم بود:

"اصلا مرد باید ته ریش داشته باشد.باید بلوز چارخانه ریز بپوشد و آستینش را تا بزند بالا.باید صدایش جذبه داشته باشد.
باید ادکلن بزند.باید شلوار سورمه ایی مخمل راسته بپوشد با بلوز مردانه سفید.
باید تیز باشد؛حساب و کتاب هر چیزی دستش باشد .لبخندش هوش از سر آدم بپراند.سرسنگین حرف بزند.خلاق باشد.توی یک چیزی تخصص داشته باشد؛چشم هایش تیره باشد و نگاهش را از همه بدزدد به جز کسی که باید نگاهش کند.
مرد اگر مرد باشد باید حرف های نگفته ات را از چشمانت.از صدایت.از لحنت.از نقطه چین هایت بخواند.باید معنی "بهت خوش بگذره" را خوب بفهمد.برای هر ساعت نبودنش دلیل داشته باشد.مرد باید حوصله دلیل شنیدن داشته باشد.حوصله تعریف کردن های زن از خرید.
باید مغرور باشد.کیف پولش تر و تمیز ومرتب باشد.کفش کالج سورمه ایی بپوشد. و ابروهایش پر باشد تا جذاب تر شود.اصلا باید به معنای واقعی کلمه جذاب باشد.همه چیزش.راه رفتنش.حرف زدنش.الو گفتنش.استایل رانندگی کردنش.آدامس جویدنش.کتاب خواندنش.سلام گفتنش. . .
باید وقتی تی شرت می پوشد ساعت نقره ایی صفحه گرد دستش کند و دیس برنج را برایت تعارف کند.
باید سینه اش جان بدهد برای لم دادن.مرد باید بغل خورش خوب باشد.باید قدش بلند باشد.زود وا ندهد.با دیدن هر برجستگی و فرورفتگی ایی شل نشود.اهل بوسیدن های بدون مقدمه باشد و بدون اینکه یادش بدهی از چشم هایت بخواند چه دوست داری.
مرد باید بلد باشد چه طور در چشم هایت نگاه کند و دکمه های مانتو ات را برایت ببند.باید بداند موقع آرایش در چه زاویه ایی از آینه بنشیند و تماشایت کند.باید بلد باشد وسط کار و شلوغی چه طور حواست را یک طور خوبی پرت کند.باید نگاهت را وسط جمع رو هوا بزند.باید از راه رفتنت بفهمد که دوستش داری یا نه.از لبخندت بفهمد حوصله اش را داری یا نه.مرد باید خودش بلد باشد چه طور به بوسه های یکهویی میهمانت کند.مردی که بلد نباشد غرغر کردن های زن را فراموش کند ؛که مرد نیست.
مرد باس بداند وقتی می گویی" سردمه " چه طور گرمت کند.وقتی می گویی "دلم درد می کنه" دقیقا کجای دلت درد می کند.وقتی می گویی دلم خرید می خواهد برایت چه کار کند.مرد باید با تمام وجود برای بودنش حریصت کند.برای داشتنش شیرفهمت کند.بایداز روی درک بالایش توی بند بند استخوانت ولوله بیندازد برای خواستنش .مرد باید مرد باشد تا دنیا زیرو  رو شود.مرد باید مرد باشد."

این نوشته رو از لابه لای نوشته های "آقای کیوسک"(خانومه رهاخانوم) پیدا کردمو با کسب اجازه ازش درجش کردم.

خب...حالا بنظره شوما همچین کسی وجود داره اصن ؟؟که ما طلب کنیم :-) .(البته بگذریم از ریزبینی های ظاهری تو نوشته)