در زمان های دووووووور، که مانند خیلی از شوما در دوره نظری تحصیل میفرمودیم برا آسایش خاطر تحصیلیه ما برای هرپایه یک مشاور تحصیلی قرار دادند.کِهع!!هر هفته برنامه ای را ترتیب داده و در حلقوم ما فرو فرستَد!!یک جداولی نیز به ما داده بودند...کِهع!!ساعات مطالعاتیه مان را در آن به رنگانیم.هر خانه از جدول نشانگر یک ساعت زمینی بود.که صبحِ روزِ موعودِ بازدیدِ این جداول، کلاس ما به کلاس نقاشی با انواع و اقسام رنگ ها برای پر کردن آن تبدیل میشد.
مشاور عزیزه ما،خانُمی بوووووووووود میانسال. هی به ما میگفت که درس بخوانید و دختران من نیز درس خواندند.هر وقت قصد مثال زدن میکرد میگفت:دختره کوچِکم فلانو بیسار...ما نیز گمان میبردیم که این دختره کوچک حداقل هم سن ماست و حداکثر 2سال بزرگتر تا اینکه گفت: دختره کوچکش ارشد است !!!!
یکبار برایمن تعریف کرد که...
"به دختر کوچیکم گفتم برو لامپ آشپز خونه رو خاموش کن.گف نه مامان دارم تست میزنم.گفتم مامان جان 3 ثانیه ام طول نمیکشه گفت سِس ثانیه یه تستههه ماماااان". بعله!!
همیشه توصیه اش به ما این بود که در بهترین دانشگاه ها درس بخوانید بعد بروید در یونی آزاد شوهر کنید.یکی نبود به او بگوید که عادمه مشاور!! دخترانه خودت را شوهر میدادی (دارای سه قبضه دختر "مانده در خانه" !!)چه کاره ما بندگان خدا داری!! نه دَرسَت را خواستیمو نه شوهر دادنت را !! فقد!! مارا به حال خودمان بگذار!!هر وقت به او گفته میشد که :
یکی از همکلاسی ها:خانوم!ما از عربی بدمون میاد!!
مشاور: عربیم از تو بدش میاد!!!
و اینگونه به ضایع کردنه طفلان ما می پرداخت و آن ها را تا روزها منزوی میگرداند.
هرهفته که می آمد یک جمله ثابت داشت کِهههع!!!:"مَویز!!مویز میدونین چیه؟؟دونه های سیاهه مثه کشمش میمونه تو عطاریا میفروشن به ماماناتون بگین براتون بخرن بخورین.برا حافظه خیلی خوبه". کاش میتوانستم صدایش را نیز بنویسم.خدا میداد در پس آن بینیه عملی چگونه صدایی داشت!!
میگفت هیبنوتیزم بلد است.وخاطره ای نیز در این باره برایمان گفت که درنتیجه اش آبرویه دختر مردم و زنه مردم در میان همکلاسی ها و همکارانشان رفته بود والبته از اینکارش اظهار خوشحالی نیز میکرد و مارا از این مهارت خود میترساند.
با این اُعجوبه ی وهمناک ما یک سالی را سپری کرده و باعث شدیم سابقه کاری اش زیر علامت سوالی گنده لهه له شود.
شوخی که نیست!!!مقاومت کردیم!!!!
....................
+ این تنها دبیری نبود که ما زیر علامت سوال نام برده شده لهه لهش کردیم!!
+استفاده از واحد شمارش "قبضه" برای دخترانش الزامی بود!!بالاخره اون مادر معلومه دختراش چیَن دیگه!!!