+ بچه که بودم...مامانم همیشه میگفت سعی کن به اندازه غذا بخوری.زیاد بخوری میترکی.منم همیشه فک میکردم واقعا میترکم.ینی فک میکردم قراره چیکمم(ش=چ) بترکه و همه دلو رودم بپاچه بیرون.
+ شوماهام مریض میشدین ماماناتون میگفتن که "جاییت درد میکنه یانه؟؟"مامانه من برا راحتیه خودش به جای "جاییت"میگفت "جات".بعد با اون حاله خرابم فکرم میکردم که مگه جایه آدمم (=تخت خواب،رخت خواب و..)دردش میگیره؟؟شاید زیادی روشون خابیدم اونام دردشون گرفته!!بعد میگفتم...نهههه!!اونا که جون ندارن.بعد جواب مامانمو میدادم که ... " نه".حالا دارم از دل دردو سردرد میپکما!ولی کسی نمیدونه که!!(از بچگی بدون فکر جواب نمیدادم.یاد بگیرین)
+ یه خطایی ه...سست!!!بهش میگن خطوط !!بعد تو خیابونا میکشن که ماشینا بینشون حرکت کنن!!!همیشه فک میردم اون خطا باید بیفتن وسطه ماشین.ینی دوتا چرخ اینور دوتا چرخ اون ور خط.بعد میگفتم...این همه ماشین خلاف!!ینی واقعا اینا نمیفهمن؟؟پلیسا چقد کورن که جریمه نمیکنن!!!اصن کی به اینا گواهینامه داده؟!!
+ بچه که بودم از فوتبال فقد گل زدنشونو حالیم بود.بماند که تیمم با آسمونم هم رنگن.ولی هرجا احساس میکردم داریم کم میاریم دعا میکردم پنالتی شه....حالا توپ کجاس!!؟؟جلو دروازه حریف!!
بعدا که فهمیدم چجوری میشه که پنالتی میشه تو محوطه جریمه دعا میکردم بزنن بازیکنمونو بپوکونن تا پنالتی شه.(هوادار ینی من)
بعله !!همین چیزاس که من شدم نابغه و شوماها نشدین!! برین خودتونم مسخره کنین!!
............................
+اگه مایل بودین خوشحال میشم تاریخ تولدتونو(روز و ماه.سالش برا خودتون) بهم بگین.اگه خواستین خصوصی بدین ولی اگه خواستین عمومی شه تو قسمت "درباره من" بگین.
+همیشه آدما رو مود نیستن...هرکسی ...یه روزی...یه جایی...کم میاره...اون جاس که...میشه...مثه الانه من...هعیییی...شکر...
+دیگه با رنگ "نوک خودکار بابام" نمینویسم تا دلتون نخواد