1- عاقا!!اینکه میگن از "گل نازک ترنباید بش بگی"و اینا ینی چی الان؟؟؟ ینی از گل کلفت تر بگه حله؟مسئله ای نیس؟؟؟مثه اینکه مشکل فقط سره ضخامته گُلس!
2- اینکه میگن "نفسم به نفست بنده"خو الان ینی چی؟؟؟ ینی نفسشونو طناب کشی کردن؟؟نفسشون به هم گیر کرده؟گره خوره؟؟خو وازش کنن.چرا دیگه لفظ میان برا هم.
3- دختره به دوس پسرش میگه "نباشی میمیرم".اونوقت فرداش خبره عقدش با پسرعموش میاد.ینی الان مسالمت آمیز سه تایی دارن زندگی میکنن؟؟ برا زنده نگه داشتنش باید باهم کنار بیان دیگه نه؟؟وگرنه دختره که دروغ نگفته!! اصن هیجکس دروغ نمیگه!!
4- هنوزم تو خاستگاریا میگن "آقازاده چیکارس؟"خو اینا نمیدونن که آقازادگی خودش شغله !!؟؟ درآمدشم که عالیه!!!!!توجیهشون کنین لدفن!
5- الان "مودم" جزئه شیر بهاستو پسر باس بده یا نه!!جزئه جهیزیستو باباهه باس بده؟؟
6- من هنو نفهمیدم وظیفه خطیر "ساغدوش"چیه؟؟ساق دومادو میدوشه؟؟یا دوششو میساغه؟؟یا دوششون ساغه؟؟اصن ساغدوش یا ساقدوش؟؟
7- تا کی قراره فلان قد شاخه گل جزئه مهریه باشه؟؟خز شد دیگه.نه؟من به جایه شاخه گل شاخه گاو میگم.چطوره؟خاصه!شوماهام میتونین شاخه یوز پلنگ ایرانی و درخواست کنین!!چیه؟یوز شاخ نداره؟؟داره یا نداره به ما دخترا ربطی نداره.میخواست نیاد خاستگاری.همینه که هس!!
8- الان من درگیرم!!یبار میگن عروس رفته گل بیاره...یبارم که گلاب میاره،پس کی درخواست زیرلفظی میشه؟؟بار سوم؟؟اونوقت که عروس بار چهارم باید بله رو بگه!! اگرم که بار دوم زیرلفظیو بگن که کِی بره گلاب بیاره؟؟باز گیج شدم!!الان دوروز دیگه عقدم میشه سوتی میدم خونواده شوهرم میفهمن که من نابغم!!نمیخوام ریا شه!!میفهمین!!خب خواهر شوهرم دق میکنه من ازش سر ترم دیگه!منم که مهربون!!
9- اصن چه معنی داره هر کی پوله خرید اون یکیو بده؟؟خو مثه عادم هرکی برا خودشو حساب کنه!! اصن دوماد چیکارس؟؟همشو حساب کنه دیگه!!خسیسا!!
10- الان این مسئله ای که من این همه راجبش حرف زدم همون شتره نیس که دره خونه همه میخوابید؟؟
..............................
+ اگه فک کردین مسئله ای هس که میتونه ذهنمو درگیر کنه بگین تو پستای بعدی درگیریشو حل کنیم.
+از 29 ام.که یه اتفاقی بدتر از فاجعه منا برام رخ داد اینجا نبودم.ینی حدودا 13روز.13 روز وباتون نیومدم.سر نزدم.بعضی وقتام سر زدم کامنت نذاشتمو...الان منمو حدود 30 تا دنبال شده ی آپ کرده ی سر نزده.کوتاهیمو ببخشین ولی عمدی نبوده و نیست.اینکه میگم نیست ینی از 10دقیقه دیگمم خبر ندارم.ولی منتظره اون روزی هستم و امیدوار به رسیدن روزی که مثه سابق بشم نابغتونو دم به دقیقه تو وباتون باشم.برام دعا کنین.همین.
+یادتونه تو آرزوهای برباد رفتم گفتم دلم میخواست یه روز با ژست استاد بیامو ملتو سرکار بذارم؟؟همین اتفاق برام افتاد.دقیقا تو دومین روز از سال تحصیلیه جدید.اما...برعکس.خدا سرتون نیاره.ضایگیش یه دنیاس.ولی نامردا فهمیدن نابغم.